پست ثابت

من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم؛

زیرا درگیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند ...

آی دی تلگرام

@Jamandekarbala

برای دوستان عزیزی که به کانال اهل دل اومدن اینم آی دی خودمه

داستانی کوتاه

دانشجو بود…دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن… اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن>>”"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”" نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن: یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی… ** ترک هرگناه==نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام… ترک هرگناه==برداشتن یک قدم در مسیر ظهور…

https://telegram.me/ahledel5

 

به کانال 😍اهل دل😍 بپیوندید 

کانالی پر از حرف ❤️دل❤️

سلام دوباره

سلام بر همه اهل دلای قدیمی

سلام به همه رفقای قدیمی مجازی که حقیقی ترین آدمای زندگی میتونن باشن

سال ها میگذره و امیدی ندارم دوستای خوبم دوباره بیان اینجا 

اما اگه اومدین تازگیا کانالی توی تلگرام زدم به نام اهل دل که حال و هوای همینجا رو داشته باشه

https://telegram.me/ahledel5

رمز وبلاگو به سختی به دست آوردم وگرنه زودتر میومدم

یا علی 

خطای دید

به نظرتون رنگ مربع بالایی و پایینی باهم فرق میکنه؟!

لابد میگی این چه سوال مسخره اییه… خب معلومه که فرق میکنه…

پس انگشتت رو بزار رو خط جدا کننده دوتا مربع تا عجیبترین خطای دید عمرت رو ببینی….

خاستگار ساناز

چند روز پیش واسه ساناز خاستگار اومده مامانش خیلی زود

ردش کرده  رفته ؛ سانازم خون تو چشماش جمع شده رفته پیش

مامانش گفته: واسه چی اینجوری ردش کردی ؟ اونم گفته :

کسی که تورو میخواد حتما مورد داره !!!

طفلی الان داره دنبال خونواده واقعیش میگره براش دعا کنین

ریا نباشه اینم دانشگا رفتن ماست

فعلا به همینا بخندین تا بعد

ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻴﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻋــــﺰﯾﺰ ﻣﻦ ﺳﮑــﻮﺗﻢ ﺑﺨﺂﻃﺮ
ﺷَﺨﺼﯿﺖ ﺧﻮﺩﻣـــﻪ ﻭﮔـــﺮﻧﻪ

ﺗﻮ ﺧِﯿﻠــﯽ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻟـــــﯽ

ﺧﺮﺳﺎﯼ ﻗﻄﺒﯽ ﭼﻮﻥ ﺳﻔﯿﺪﻥ ﻫﯿﭽﻮﺧﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺮﻥ ﺧﺘﻢ !

ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺗﻮ ﺷﺎﺩﯾﺎی همدیگه ﺟﺒﺮﺍﻥ کنن …

حیف که قدرمو نمیدونید با این اطلاعات ارزشمندی که در اختیارتون میزارم !

ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪ ﺍﺩﮐﻠﻨﺖ ﭼﯿﻪ ؟
ﺧﯿﻠﯽ ﺷﯿﮏ ﻭ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : For Women !
ﺩﺭ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ ، ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﻮﺩﺕ !

ﻫﺴﺘﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺪﻝ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﺷﻮﻥ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﻣﻬﻢ نیست
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻨﺎ ﻓﻘﻂ ﻗﻴﻤﺖ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻣﻬﻤﻪ ، ﺍﺯ ﻣُﺪِﻝ پُدِل ﺳﺮ ﺩﺭﻧﻤﻴﺎﺭﻥ !

هر ۵تا مخاطب خاصم عقیده دارن من دارم بهشون خیانت می کنم !
بد زمونه ای شده ، اعتمادها از بین رفته …

به مامانم میگم میرم خودمو آتیش میزنم راحت شید !!!
میگه نکن ، می بینی دلمون سوخت خاموشت کردیم نیمه سوخته شدی !

برو دار بزن که واقعنی بمیری …

الغرض اینکه کیا خانواده واقعی منو میشناسن ؟؟؟

دو نکته در عکس

دو نکته ای که میشه ازین عکس گرفت:
1 : هیچوقت ناامید نشید!
2 : با دهن پر حرف نزنید!

دل دیگران را نشکنیم

طنز

لاک زدن دخترا :

دست چپ ؛ اثر استاد فرشچیان

دست راست ؛ سارا 5 ساله از تهران

.
.
.تو این فیلم خارجیا که نشون میده مادر و پدره دعواشون میشه یه دفعه بچه میگه : مامان بابا بس کنید من خستم … انقدر دعوا نکنید !!! بعد پدر و مادره شرمنده میشن و دیگه دعوا نمیکنن …
خواستم بگم اینا همش دروغه من اینکارو کردم اون وسط یه کتکی از هردوشون خوردم که تا یه هفته به دیوار سلام میدادم

.
.
.ﯾﮑﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ علی ﺑﮕﻮ ﺑﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ! ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : علی ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ؛ ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﮕﻮ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ !
ﻣﻨﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﺎ علی ﺑﯿﺎﺩ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺷﺪﻡ

.
.
.
همچین میگن شیر اگه پیرم باشه باز شیره …
انگار شتر وقتی پیر میشه تبدیل به الاغ میشه

.
.
.بعضیام فک میکنن راهنمای ماشینشون عصای موساس!
راهنما رو که زدن دیگه میپیـــــچن
وظیفه بقیه َم اینه که شکافته بشن

.
.
.

حیف نون زنگ می زنه مطب، می گه: متخصص پوست؟

منشی می گه بله، حیف نون می گه پوست بز چند می خرید!؟

فلسفه ی حجاب

فلسفه ی حجاب

ادامه نوشته

آیفون 5 است دیگر ...

تشکر

سلام دوستان من از همگی شما بابت تبریک هایی که گفتین تشکر میکنم امیدوارم بتونم جبران کنم و یک تشکر مخصوص از دوست خیلی گلم آقا محمدرضا بابت کادوی خیلی قشنگش که واقعا شرمندم کرد

تولدت مبارک

می آیی

با خواهش این و آن

در پوشش آرزوهای دیگران

می روی

با هزار آرزوی گران

برای خود

نه برای دیگران

تولدت مبارک

دوست بامعرفت و رفیق همیشگیم تولدتو از صمیم قلبم تبریک میگم

امیدوارم تا آخر عمرت زنده باشی خخخ

نه خدایی امیدوارم خوشبختی روز به روز بیشتر از سر و کولت بالا بره

لیاقتت بهترین هاست ولی دستای خالی منو به محبت بی حدت ببخش

از خدا هم بخاطر روز28بهمن تشکر میکنم که بهترین رفیق دنیاروداد

اینم کیک تولدت درسته قشنگ نیس ولی خودم درستش کردم خخخ

آها راستی یادم رفته بود اینام مجلس گردونای امشبن

روز عشق ایرانی

متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز،
با بیش از چهارهزارو پانصد سال تمدن،
برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و فخر می دانند!
همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر بیگانگان بجا می آورند،

ولی تا به حال اسم "سپندارمذگان" به گوششان هم نخورده است

"سپندارمذگان" چیست؟

در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است.
این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی.

شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن (ولنتاین) به 29 بهمن (سپندارمذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم

سفر مشهد و کنکور

سلامممم به همه دوستای خوب و با مرام مجازی

امیدوارم حالتون خوب باشه و کیفتون کوک

بالاخره کارو بارای ما تموم شد و اومدیم سر خونه زندگی

مجازیمون ایندفعه رفته بودم واس کنکور ارشد مشهد که

البته اینم بگم که من فعلا قصد ادامه تحصیل نداشتم خخخ

به اصرار دوستان رفتم باهاشون خلاصه چشمتون روز بد نبینه

با اتوبوس رفتیم و صبح زود رسیدیم هوا هم که سرد بود یخورده

سرما نوش جان کردیم دیگه حس خوابیدنم نبود پاشدیم رفتیم حرم

تا ظهر یکم دور زدیم و بعد نهارو بعد رفتن به جلسه کنکور

چشمتون مجدد روز بد نبینه سوالا رو که دیدیم برق از کلمون پرید

یه نگاه به دور و برمون کردیم دیدیم همه با چندتا مداد و مدادتراش

پاک کن و خوراکی و .... نشستن  دارن به مخشون فشار میارن

منم دوسه سوالو نگاه کردم دیدم خستم حوصله ندارم سرمو

گذاشتم رو دسته صندلی و ایکی ثانیه خواب چشمامو فراگرفت

چشمامو که باز کردم دیدم شب سه ساعت گذشته و همه دارن

میرن منم که تو مرامم نبود سوالی رو بی جواب بذارم دفترچه

سوالا رو بستم و تموم پاسخنامه رو پر کردم خخخخ

دیگه الان همه امیدم به دعای شماست دوس دارم شریف قبول

شم برام دعا کنین خخخخ

راستی دیروزم ظاهرا ولنتاین بوده ولی چون اعتقادی

ندارم بهش  پستی براش نذاشتم

تلوزیون نگاه کردن خانوما

شاعر میگه

شاعر میگه : "برخیز و مخور غم جهان گذران"
همی که بلند میشی
میگه: "بنشین. بنشین کمی به شادی گذران"

رسما اوسکل کردن مارو...

کسانی که دوستتان دارند

سلامی مجدد به همه دوستان خوب و پایه ثابتای وب

حرم حضرت معصومه (س) دعا گوی همتون بودم

میبینم که رفیق گلم رونق داده به وب و دوستان راضین

میمونه یه قالب خوب که ایشالله پیداش میکنیم

ازین به بعد پر قدرت هستیم در خدمتتون

یا حق علی یار همتون

حکایت

قلمی از قلمدان قاضی افتاد.

شخصی که آنجا حضور داشت گفت: جناب قاضی کلنگ خود را بردارید!!!

قاضی خشمگین پاسخ داد:

مردک این قلم است نه کلنگ تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟

مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ویران کردی

رساله ی دلگشا عبید زاکانی

.

.

.

شخصي خانه اي به كرايه گرفته بود. چوب هاي سقف آن بسيار صدا مي كرد.

صاحب خانه را خبر دادند تا مگر مرمتش كنند.

او پاسخ گفت: چوب هاي سقف ذكر خداوند مي كنند.

گفت: نيك است اما مي ترسم كه اين ذكر به سجود بينجامد!

رساله ی دلگشا عبید زاکانی

.
.
.

مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده . شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد ، براي همين ، تمام روز اور ا زير نظر گرفت. متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد ، مثل يك دزد راه مي رود ، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند، پچ پچ مي كند ،

آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد قاضي برود و شكايت كند . اما همين كه وارد خانه شد ، تبرش را پيدا كرد . زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود ، حرف مي زند ، و رفتار مي كند .

" پائلو کوئیلو

همیشه این نکته را به یاد داشته باشیم که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم

خانه دوست

میم..... مثل مرد

مرد از زن خيلي تنهاتره!!!مرد نميتونه به ناخوناش لاک بزنه و هر وقت دلش گرفت به ناخوناش نگاه کنه و از ته دلش از خودش خوشش بياد!
مرد موهاش بلند نيست که تو بي کسي کوتاهش کنه واينجوري لج کنه با همه دنيا!
مرد نميتونه وقتي دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش، گريه کنه و خالي بشه!
مردحتي درداشو اشک نه، يه اخم خشن ميکنه و ميچسبونه به پيشونيش!
يه وقتايي، يه جاهايي، به يه کسايي بايد گفت:
"ميم......مثل مرد"

گنج های معنوی

حضرت محمد(ص)می فرمایند:«شکم خانه ی هر بیماری و پرهیز سر هر درمانیست.»

امام صادق(ع)می فرمایند:«ترک نکنید شام خوردن را اگرچه سه لقمه با نمک باشد؛هرکس یک شب شام نخورد رگی از رگهای جسدش می میرد و ابدأ زنده نمی شود.»

امام رضا(ع)می فرمایند:«مسواک زدن چشم را جلا می دهد و موی را می رویاند و آب ریختن چشم را بر طرف می کند.»

امام رضا(ع)می فرمایند: «خوردن آب سرد بعد از طعام گرم دندان را فاسد و خراب می کند.»

امام رضا(ع)می فرمایند: «زیاد خوردن گوشت گاو موجب کندی ذهن و تحیر فهم و کثرت فراموشی می شود.»

امام رضا(ع)می فرمایند: «هرکس بخواهد در دوره ی زمستان زکام را از خود دور ببیند هر روز سه قاشق عسل بخورد.»

امام صادق(ع)می فرمایند: «پوشیدن لباس کتانی بدن را فربه می کند.»

نیروی درون

خوشبخت

جملات زیبا

.

.

.

.

.

.

برف

سلام دوستان گلم بعد چند سال امروز اینجا داره برف میاد و همه خوشحال هستند

  درجشنواره ی عاشقی های مطلق

         دانه های بلورین برف برتاج قصرم نشسته

                          وایوان خانه ام راسپیدپوش کرده

                             نعره زنان گرمایم رابه شادی میخواند

                                       که فصل فصل عاشقی ی توست

                                               نرم وآهسته بیا به جشن برفها...........

وقت

وقت ، رایگان است،

اما بسیار قیمتی.

نمی توانید صاحبش باشید،

اما می توانید از آن استفاده کنید.

نمی توانید نگهش دارید،

اما می توانید صرفش کنید.

وقتی از دستش دادید هرگز قادر

نخواهید بود آن را برگردانید.